محمد تقي موسوي
از نگاه ديگران
فرستنده : محمد حسن اسايش   پنج شنبه 90/10/1
محمد حسن اسايش
فلک داني چه خونها در دل اهل يقين کردي زبيدادي که کردي عالمي را دل غمين کردي

عزيزان خدا را در جهان بس رنجها دادي بخاصان خدا بس جورها کزراه کين کردي

فلک بگذشت از حد ظلمهايي راکه در عالم به چهارم اختردرج ولايت عابدين کردي

نبود بس وقعه ي جان سوز عاشورا براي او که ازهشام جور وکين به فخرالساجدين کردي

نبود بس آن غل وزنجير عاشوراکه ديگر بار بگردن غل وزنجيرش زهشام لعين کردي

نبودبس غارت خرگاه شه در روزعاشورا که غارت خانه اش را از جفاي مشرکين کردي

نبودبس ابتلاي راه شام وآه روز وشب که تا چهل سال کارش ناله وآه وانين کردي

روا کي بود بعد ازآن همه رنج الم ديدن چنان ظلمي توازهشام بر آن شاه دين کردي

نموديش ز زهرزاده ي عبدالملک مسموم نديده کس چنان ظلمي که تو با آن حزين کردي

زظلم آل مروان شد يتيم وبي پدرباقر نه تنها او قرين غم که عالم را غمي ن کردي

زسوزماتم وداغ علي ابن الحسين سجاد (ع) ملک رادر سما گريان ، غمين اهل زمين کردي

شب وروزازجفايت (آذر) نالان نوا دارد هميگويد حججهارا چنان کردي چنين کردي *

*-ديوان آذر خراساني -جلد دوم -ص 85 -چاپ سوم -1348 شمسي -مشهد .انتشارات طوس
فرستنده : محمد حسن اسايش   دوشنبه 90/9/28
محمد حسن اسايش
اي هلال من و، اي ماه فروزان هدا دوش مهمان شده اي جان برادر بکجا؟

بروي خاک تنور اي سر خونين زچه رو جاي داده است تورا خولي ملعون دغا

شده خاکستري اين روي نکوي تو ، حسين ! بجراحات سرت بوده مگر خاک ، دوا

بروي نيزه ي دشمن سرپاک تو بود اي هلالم که چنين گشته اي انگشت نما

بين که طفل تو نگيرد نظر از چهره ي تو تاکه بر اوبنمايي تو نگاهي زوفا

گوتو بافاطمه اکنون سخني از ره مهر ورنه جان مي سپرد ازغمت اين ماه لقا

غم دل با تو نگويم غمت افزون نکنم من نگويم چه نمودند دراين راه بما

جاي ما بود بزندان وتو بودي به تنور عاقبت دست ستم ما وترا کرد جدا

پاي تخت پدرم بود دراين شهر و نگر زروي بام زنندي بسرم سنگ جفا

من دراين شهربدم راهبر خيل زنان اينک ازطعنه ي آنان نبود تاب مرا

من که درهر غم توبوده ام از مهر شريک باچه رويي نگرم غرقه بخون موي ترا

اينک از چوبه ي محمل شکنم من سر خويش تازخون گيردي اين گيسوي من رنگ حنا

(آهي)اين وقعه ي جانسوز بسوزد دل دهر که جهان سوزبود قصه ي حال اسرا *

*-ص175 ديوان آهي -جلددوم -سراينده علي آهي-انتشارات خزر -تهران
فرستنده : محمد حسن اسايش   جمعه 90/9/25
محمد حسن اسايش
اي دل ازحال دل سيد سجاد بپرس از جفاي ره شام وغم بيداد بپرس

من نگويم که چه کرده است يزيد بيدين خودز بيمار آز آن ظلم، ستبداد بپرس

بروي ناقه ي عريان چه نمودند بشه از جراحات تن سرور زهاد بپرس

غل وزنجير چه با گردن بيمار نمود برو از سلسله ي گردن سجاد بپرس

سرنگون کاخ ستم کرد شه از خطبه ي خويش شرح آن خطبه تواززينت عباد بپرس

خطبه ي مسجد جامع چه اثر کرد بگو اثرش را برو از مردم آزاد بپرس

داستان سفر شام بلا را ( آهي)از اسيران غم وعترت امجاد بپرس *

*-ص196-جلد دومديوان آهي -سروده ي علي آهي -انتشارات خزر -تهران
    صفحه 1 از 2 ( 5 نظر)  < 1 2 >  
مشخصات
محمد تقي موسوي
وبلاگ : قرآن
پارسي يار : موسوي
محمد تقي موسوي

نام: محمد تقي موسوي
تاريخ عضويت: 90/9/20
سن وبلاگ : 12 سال و 3 ماه و 18 روز


ParsiBlog.com ® © 2010